روز هایی از آینده جلوی چشمام میاد که سال ها از زندگیمون گذشته ،
روز هایی که ازمون سنی گذشته ...
روز هایی که سردی نبود همو حس میکنیم ولی هنوز تو یاد هم زنده ایم...
حتی روز هایی که پیر شدیم وقتی داریم تو یه کوچه که پر از برگ های پاییز زیر آسمون ابری و هوای بارونی به بازی بچه ها نگاه میکنیم و با عصا به سختی راه میریم ، هنوز تو یاد هم زنده ایم ...
و تا لحظه مرگمون افسوس این جا های خالی رو میخوریم ...
لحظات درد ناکیه
khodaish hame neveshtehat aliian
adamo to fek mibarew mamnoooon
مرسی زهرا جان :)
dushvary ?
akhey :) :D
:D
بله:دی
منو حسابی به اندیشه فرو برد
در حالیه که راه برگشتی هم نیست
Uhum
Koli neveshte boodama
ye dafe Ctrl + A zadam hamaro pak kardam
:|
Chi shod k dastet raft ru un dokme ? :)))
تصور لحظات پیری برام واقعا سخته خیلی سخت :|
Makhsusan ba chenin khaterati
عچیب روزهایست ، ان روزها
روزهایی که دیر یا زود باید باهاشون دست و پنجه نرم کنیم
روزهای ...
روز های آخرین نفس های زندگی ...