-
19toend
پنجشنبه 11 تیرماه سال 1394 04:02
I'm still there got used to it comfort with it and still hate it
-
فلوکستین 20
جمعه 7 فروردینماه سال 1394 23:33
بعضی وقتا دورو برت از هر آدم و هرچی که داشتی خلوت میشه ! پر از عقده میشی بعد دنیا میزارتت تو یه اتاق خالی ، دونه دونه تراژدی های زندگی و دنیارو بهت نشون میده بعد میفهمی دنیا چقدر برات فرق کرد اینجوری سن آدم بالا میره
-
اهل فرستادن اینجور مطلبا نیستم راستش
یکشنبه 24 اسفندماه سال 1393 03:38
آره دیگه 6 ماه شد نوشته های قبلیمو خوندم ، انتظار داشتم حس احمقانه ای بهم بده ولی این نوشته هام نبودن که حس احمقانه دادن ! این الان خودم بود ، چرا ؟ چون مردم دوست دارن حس احمق بودن کنی تا روت سوار شن ، و خوب جالبه که اینم احمق بودنشونو می رسونه فقط برای اینکه خودشونو ثابت کنن و بگن ما از تو برتریم ، و آدم حسابت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 مهرماه سال 1393 22:39
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 شهریورماه سال 1393 21:38
وقتی تصمیم گرفتم شخصیتمو تغییر بدم که به ظاهر بی نتیجه میومده یه سری اتفاق هایی هر چند وقت به بار میفته که شاید خیلی خوش آیند نباشن اولش ، ولی در نهایت منو چند قدم به شخصیت جدیدم نزدیک تر می کنن خیلی وقتا اشتباه برداشت می کنم ولی در نهایت انقدر این اتفاقا میوفتن که بلاخره بفهمی هر چیز جدیدی بهایی داره
-
Its not a song
دوشنبه 3 شهریورماه سال 1393 11:59
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 شهریورماه سال 1393 03:40
فک کن یه دوراهی که جفتش به فنا میرسه بعد یه راه پر پیچ و خم عجیب غریبی که اومدی در حالی که خودتم باورت نمیشه( چون بیشتر خنده داره ) ، همه به گا رفتنتو تائیید می کنن در حالی که زمان به سرعت در حال گذره و هر روز یه چیز جدید و از دست میدی ، باید سریع تر تصمیم بگیری اگه بازم نتونین تصمیم بگیرین به یه مرحله دیگه می رسین ،...
-
it never stops , and we'll never learn
پنجشنبه 7 فروردینماه سال 1393 01:46
هردفه به دنبال مفهوم واقعی ارزش میرم جایی اون بیرون پیداش نمی کنم نه ... هیچ خبری نیست همه ی هدف ها ، همه ی وابستگی ها، همه ی دوستی ها ، همه ی تفریحا ، زندگی نرمال همش دروغه ولی درون خود آدم نه خیلی چیزای با ارزشی پیدا میشه ، ولی این درسو هیچوقت یاد نگرفتم و یاد نخواهم گرفت ، تا وقتی که گول بی ارزش ها رو می خورم اون...
-
حرفش خیلی سنگین بود ... خیلی
پنجشنبه 22 اسفندماه سال 1392 03:52
-دقت کردی محدودیت جغرافیایی پیامبرا فقط تو خاور میانه بوده ؟ -آخه اون موقه ها که انقد قاره نبوده که :)
-
یک کلمه از هزار نفر
دوشنبه 21 بهمنماه سال 1392 00:09
استرس ، ترس ، فرار ، سرزنش ، اینم یه روش زندگی واسه خودش چه اشکالی داره ؟ فقط یه هدف کم داره :))) باید برای هدف جنگید :))) مگه نبرد تایتان هاست آخه ؟ جمع کنید بابا
-
بازی گرگ و میش
پنجشنبه 17 بهمنماه سال 1392 13:39
تفاوت حقیقتی که همیشه در بارش بهم میگفتنو با حقیقتی که خودم با چشمام میبینم احساس می کنم . هنوز گاهی با خودم خلوت می کنم ، در ذهنم داستان هایی می سازم که توش انسان بودن هنوز با ارزشه ! اینجوری چشمامو رو حقایق می بندم و هر روز بابتش سرزنش می شم ، ترجیح می دم خودم جرئی از حقایق تلخ بشم تا اینکه هرروز این حقایق و ببینم و...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 دیماه سال 1392 06:49
باز هم صبحی دیگر ... این بار چگونه شبش کنم ... این روز ها به کجا می روند ؟
-
با چشمه بسته چیزی دیده نمیشه
دوشنبه 23 دیماه سال 1392 22:24
با این حساب واقع بینی و بد بینی هر دو یه معنی می دن ! فقط کسایی تفاوت این دوتارو می دونن که تو زندگی خودشونو گول نمی زنن !
-
اینو بایذ رو ذهن حک کرد
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 11:15
جای خالی با جای خالی پر نمیشه حقیقت رو باید پذیرفت آب پاکی رو باید ریخت بیخیال بذار ضعیف صدات کنن کی جز خودت حقیقت رو میدونه؟
-
پروسه بهبود وضعیت
یکشنبه 8 دیماه سال 1392 22:00
فهمیدم هر حالت بهم ریختگی که هر چند وقت یه بار بهم دست می ده پروسه ای از شخصیت جدیدمه ازین وضعیت ت*می راضیم
-
به دنبال معنی بودن
جمعه 6 دیماه سال 1392 19:42
بی توجهی های بی مورد پذیرفتن مزخفات بی ارزش ترسیدن از بزدل ها فراموشی ارزش ها فراموشی درد ها و هدف ها فراموشی خودم شکست خوردن از خودم از دست دادن کنترل پایانی بی پایان انسانیت بی مورد برای حیوان ها انتظار عکس العمل از سنگ ها و بوته هایی روی زمین خاکی که هنگام زمین خوردنم درختی سرو می شوند من تنها کسم اینجا فقط تخته...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 آذرماه سال 1392 01:22
آرامش چقدر ساده به دست میارنش و چقد سخت به دست میاد چقد ساده از دست می ره و چقد سخت به دست میاد چه راحت یه نفرو می کشه و چه راحت بهش می خندن
-
یه وقتایی که دیگه میخوای زمینو بجویی
یکشنبه 12 آبانماه سال 1392 01:35
تمام چیزی که می خوام یه فکر آزادِ ، تا تصمیماتو با فکر خودم بگیرم نه با ترس هام ، نه با نفرتم و به طور کلی نه با احساساتم ولی وقتی آدمای اطرافمو می بینم که چه راحت با فکرهای آزادشون تصمیماشونو میگیرن ، برام خیلی تعجب آور می شه که چجوری داشتن یه فکر آزاد انقدر میتونه برای من سخت باشه و اینکه خیلی از آدامایی با شرایط من...
-
افکار شکارچیانی ماهرند
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1392 05:48
ساعت 5 صبحه ، بیخوابی ، فکر های لعنتی ، مث دیوونه ها دنبال یه آهنگ که آرومت کنه هوا سرده حسش نیست برم بیرون سیگار بکشم هوای سرد ، پاییز ، از نظر ادبی فصل غمناکیه ، مث خوره افتاده تو جونم که پاییزه و اندوه دوری یه غریبه ، حتی صورتشم یادم نمیاد دیگه انقد مث دیوونه ها دنبال آروم کردنت میری که حتی بعضی وقتا یادت میره از...
-
دفتر خاطرات کودکیم
پنجشنبه 11 مهرماه سال 1392 15:03
-
برده های اعتقاد(و باز هم زنده باد خر)
دوشنبه 25 شهریورماه سال 1392 23:14
مشروب ، رپ و آخر شب هم قراره بره هیئت !!! اینا صحبت های کسی که رو نیمکت روبروم تو پارک نشسته بودِ ! از گفتن مشکلات کلیشه ای جامعه بدم میاد ، ولی آدم باید یکم خودشو خالی کنه دیگه ، صب مشروب می خوری جلو رفیقات رپ می ذاری با موضوع داف کُنی ، دیگه هیئت می خوای بری چیکار کنی؟ مگر اینکه بخوای راه همونایی که بهشون اعتقاد...
-
ایهام-خلاصه تعریف دنیا و آدما
شنبه 23 شهریورماه سال 1392 15:28
دنیا در اصل یه مرغ دونی بوده، ینی قرار بوده باشه ، و همچنان هستش ولی خوب از قضا تو مرغ دونیه گاو و گوسفندم پیدا شدن و اسب همچنین ، ولی خوب خدمات این دنیا مخصوص مرغدونیه متاسفانه و گاو و گوسفند و اسب ها هم باید دونه بخورن که خیلی وقتا هم این گوسفنداش عن مرغم میخورن ظاهرا خیلی هم لذت میبرن و مرغام واسشون ناز می کنن...
-
کازیمودو ویلسونز
جمعه 22 شهریورماه سال 1392 14:12
! When you bump with the hump, you land on your rump " Quasimodo Wilsons." وقتی با اونی که رو کولِ ضربه بخوری ، با پشت می خوری زمین "استاد کازیمودو ویلسونز"
-
we will never feel again
یکشنبه 17 شهریورماه سال 1392 17:09
خورشید طلوع خواهد کرد و اشک ها خشک خواهند شد آن لحظات حدر رفته دیگر باز نخواهند گشت و ما دیگر احساسش نخواهیم کرد + anathema-emotional winter
-
all we ever do is talk
پنجشنبه 7 شهریورماه سال 1392 17:32
خیلی هارو هم دیدم تو وبلاگاشون میان درباره صلح و اون آرمش حرف میزنن ولی هیچوقت خبر ندارن چه تفاوت زیادی بین زندگی خودشون و کسایی که داره بهشون ظلم میشه وجود داره و هیچ وقت هم نخواهند فهمید. نمیدونم اسم این کارشونو چی میتونم بزارم ، شاید خودنمایی یا احساس نیاز شدید به روشن فکر بودن ! داشتم یه آهنگ از گروه Stone sour...
-
فرق است بین انسان و دوپا
دوشنبه 4 شهریورماه سال 1392 19:11
بزرگ ترین نقص های دنیا را انسان ها دارند ، انسانهایی که قدرت درکشان به ظاهر از همه ی موجودات بیشتر است ، انسان هایی که با قدرت احساس و تفکرشان معجزه خلق میکنند ، از آثار هنری مانند ساخت موسیقی و یا حتی خلق عشقی با شکوه همراه با فدا کاری گرفته تا اختراع وسایل ، همان انسان ها آنقدر پست می شوند که یکدیگر را حیوان خطاب می...
-
piggy
دوشنبه 28 مردادماه سال 1392 14:19
!Hey Pig Yeah You Hey pig piggy pig pig pig All of my fears came true my little piggy needed something new ?what am I suppose to do !!! Lost my shit because of you +nine inch nails- piggy
-
aphelion
شنبه 26 مردادماه سال 1392 22:59
مثل همیشه به سزم زد و تصمیم به نوشتن رمانی گرفتم امیدوارم بتونم اونجوری که می خوام تمومش کنم
-
افتخار سادیسم ، هنر آفتابه سازی
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 19:12
بازی دادن بقیه هنر نیست من نمیدونم یه سری از بیمارای سادیسمی چجوری افتخار میکنن . که البته باید بگم 90 درصد موجودات (!!!) ایران از بیماریه سادیسم رنج می برنٰ، البته لذت میبرن ... دلیل اینکه اینو میگم اینه که خودم چند بار ادای سادیسمیارو درآوردم و به قول بعضیا شیطان(!!!! ؟ ) شدم ولی بیشتر به جای لذت احساس احمق بودن می...
-
دت! ایز د کوئسشن
یکشنبه 16 تیرماه سال 1392 16:54
سوال اساسیم اینجاست که : آیا این فکر ماست که اتفاقی که قراره بیفته رو تغییر میده ؟ یا این اتفاقی که قراره بیفتست که فکر ما رو تغییر میده ؟ و سوال اساسی ترم اینجاست که : چرا این قضیه رو برای هرکی میگم منظورمو درست نمیگیره :|